این روزها در درگیرودار پهن شدن بساط بازار گرمی برای ″انتخابات″ از جانب ابواب جمعی جمهوری اسلامی، بلبشو و دست پاچگی به درجه ایست که سگ صاحبش را نمیشناسد. کلک ها و ابتکارات ″انتخاباتی″ و اتهاماتی که به هم میزنند تماشاییست.
درهم ریختگی و تداخل صفوف ″اصولگرا″ و″اصلاح طلب″ درجه تفکیک آنها از یکدیگر را بمراتب دشوارتر کرده است. جماعت ″اصلاح طلب″ دیگر برایش مقدور نیست ژستهای گذشته اش را برای مردم به نمایش بگذارد. فصل آن دوران به سرآمده. ضرورت تکیه بيشتر به اهرمهای سرکوب، قوه قهریه و خوف حکومتی، امکان مانورهای ″اصلاح طلبانه″ همچون گذشته را به نحو قابل ملاحظه ای از آنان سلب نموده است. تنها میماند سرمایه گذاری روی تنفری که نسبت به احمدی نژاد و دار و دسته اش وجود دارد و فی المجلس نماد اجرایی و قابل لمس تر دستگاه حکومتی در مقابل جامعه است. از این نظر جماعت ″اصولگرا″ هم ناچار است به درجاتی خود را ″فاصله گرفته و منتقد″ همین دار و دسته معرفی کند. تنها این وسط کروبی است که بی توجه به موقعیت جمهوری اسلامی و ملزومات تداوم موجودیت آن در نقش یک خروس بی محل یک خط در میان حرفهای نامربوط میزند. کروبی از طرف جماعتی که درگذشته حرفهایی شبیه او میزدند بشدت تحت فشار است تا به نفع میرحسین موسوی که ″نظر کرده خاتمی″ است کنار برود. به درجه ای که نامبرده تقریباً در هر جلسه ای ناچار است ماندگاری و ثابت قدم بودن خود را به اطرافیانش گوشزد کند. کروبی از دید عمده اوباش ″اصلاح طلب″ بی وفایش تنها به مثابه لو لو سرخرمن معرکه ″انتخابات″ تلقی میشود و هرچه میگذرد بیشتر خاصیت ″موی دماغ″ را برایشان پیدا میکند. حتی حرف زدن بابت از میان برداشتن گشت انتظامی و قمه چرخانیهای حزب الله که از جانب او عنوان شده بود در موقعیت حاضر دست بردن به ″حریم خانمان″ است. هرچند که عنوان نمودن این مطلب در ابتدا موسوی را هم دست پاچه کرده بود و با عجله بلیط واگن ″جمع آوری گشت ارعاب″ را برای خودش نیز خریده بود. منتها به نظرمیرسد اخطارهای پنهان و آشکار به هر دوی آنها موضوع را غیر قابل تکرار و منتفی اعلام کرده باشد. کروبی به واسطه داشتن تعدادی دستخط و امضاء از خمینی در تأیید و تمجید از او و نقشش در استحکام بخشیدن پایه های حکومت اسلامی، جایگاه محکمی در میان ابواب جمعی دستگاه حکومت اسلامی دارد. از این نظر بدون ترس از حذف شدن قادر به هارت و پورت کردن در مقابل جنتی رئیس بی بدیل شورای نگهبان نیز هست. هرچند که اگر مصلحت اقتضاء کند همه این ″افتخارات اسلامی″ اش یک شبه به ذلت تبدیل میشود و مردم تره هم برای سرنوشتش خورد نخواهند کرد. حتماً ″مقام معظم″ و توابع این نکته مهم را به ایشان یادآوری خواهند نمود. علیرغم این، ″شیخ مو دماغ″ در جهت اثبات ماندگاریش از همین الان اعلام کرده که حتی آنقدرها بلد است که بتواند یکی دو هفته مانده به روز ″انتخابات″ چگونه آتش تنور را تندتر و نظر مردم را به معرکه ″جلب تر″ کند و بعد غائله را خاتمه یافته اعلام نماید. کروبی خودش را باعث ″شادابی انتخابات″ میداند و گرنه وقت و بی وقت اعلام کرده که با میرحسین موسوی هیچ فرقی ندارد. دیگر به چه زبانی بگوید؟ چند بار باید اینرا بگوید؟ این شیخ برای ″شادابی″ است!
شگرد دیگر برای جلب نظرمردم اساساً سرمایه گذاری روی کاراکتر منفی احمدی نژاد از طرف رقبایش است. منتها روی نمایش کاراکتر منفی احمدی نژاد هم نمیتوانند زیاده روی کنند. دستشان از این نظر هم چندان باز نیست. کاراکتر منفی ناشی از درجه سرکوبگری و بیکار سازیها و دستگیریهای بیشمار و تعجیلی ِ احمدی نژاد عرصه ای نیست که بتوانند نقدی به آن داشته باشند. از این بابت امکان کانالیزه کردن نفرت فزاینده و عمومی جامعه از جمهوری اسلامی تنها روی امثال احمدی نژاد و کاراکتر منفی و جلوی صحنه آن، برایشان وجود ندارد. آنها انتظار دارند مردم تنها برای این ″مجری صحنه″ به خاطر ″اجرای بدش″ گوجه و تخم مرغ پرت کنند نه برای کل ″معرکه گیران″. یکی از ترفندهای این شگرد، داستان ″آمارگیری″ هایست که برای گرم کردن فضای ″نمایشنامه انتخابات″ براه انداخته اند. اول از همه کل جناحهای درگیر در ″ انتخابات″ جمهوری اسلامی روی حداقل بیست و چهار میلیون رای از پنجاه و اندی ″واجد شرایط رای دادن″ به توافق رسیده اند. حالا اگر فردای روز نمایش تا پنجاه در صد ترقی اش بدهند و به سی و سه تا سی و پنج ملیون برسند، برایشان جا دارد. به دنبال این توافق ِ ″شروع بیست و چهار میلیونی″، ″آمارگیری″ها سردرآورد. تاج زاده که خودش زمانی در وزارت کشور جمهوری اسلامی سور و سات ″معرکه گیری″ ها را جفت و جور میکرد طی اعلام آمار خود، ″افشاء ″ کرد که احمدی نژاد دست به نقد ده میلیون رای دارد و در عین حال میزان رای فی الفور موسوی و کروبی مجموعاً شاید کمی بیشتر یا کمتر از نصف آرای احمدی نژاد است. در ″روانکاوی اجتماعی ِ″ او، به عنوان مسئول یک ″کمپین انتخاباتی″ اعلام یک چنین آماری میتواند مردم را از ″بغض معاویه″ به ″حُب علی″ بکشاند.
″آمارگیر″ های دیگرشان هم هر یک بنا به ″دید روانکاوانه اجتماعیشان″ ارقام نزدیک و دور به همی را عرضه کرده اند. برای نمونه دسته دیگری از ″آمارگیر″ ها ارقامی نظیر بیست و چهار، بیست و سه و بیست و دو درصد و نزدیک بهم ارائه داده بود. لابد از نظر آنها این ارقام بیشتر ″موج انتخاباتی″ ایجاد میکند. علیرغم همه این تمیهدات و ″پولیتیکهای انتخاباتی″ که قائل شدند معترفند که نتوانستند یخ ″انتخابات″ شان را بشکنند. کل کلهای ″انتخاباتی″ و دستار از سر برداشتنها و به زمین کوبیدنهای داخل ابواب جمعی ″انتخابات″ و توابع هنوز نتوانست ″هیجانی″ در خارج از محدوده حکومت و شرکای ریز و درشتش ایجاد کند. مگر همان یک حرف شیخ ِ ″شور و حال و شادابی″، که او را هم دارند به زور دگنک و به نفع ″نظر کرده خاتمی″ تا ترقه بزرگتر و غیر قابل کنترلی نترکانده از صحنه اخراج میکنند. از هر طرف مدام دارند راجع به بی اعتنایی مردم به ″انتخابات″ شان و خطری که ادامه این وضع میتواند برای جمهوری اسلامی در بر داشته باشد هشدار میدهند.
مهمتر از برد وباخت، صف ″رای دهندگان″ است که بتواند هرچند طویلتر و آرامتر در روز نمایش ظاهرشود. دیگر نگهداری امنیت صفهای ″رای دهندگان″ هم دارد برایشان دشواری ایجاد میکند حتی اگر احدی از میان ″صندوق بهم زنان″ به صندوقهایشان حمله نکند. بسیاری از نوشته ها و اظهار نظرهایشان حاوی این هشدار است. برخی از محافظه کارترها و محتاط ترهایشان رفع و رجوع ″ انتخابات″ در محدوده داخلی تر و جمع جورتری را ترجیح میدهند. هراتفاق ناخواسته و غیر منتظره ای در این گیر ودار میتواند دردسری بزرگ برای حکومت ایجاد کند. عنقریب باید دست انداز اول ماه مه را نیز بسلامت ازش عبور کنند. باید حساب کنند ببینند تا چه درجه از قدرت اعتراض طبقه کارگر و مردم تشنه آزادی و برابری را میتوانند به کمک توده ایسم و سندیکالیسم در کانالهای تعبیه شده حکومتی سر ریز و خنثی کنند. و تا چه درجه ناچارند بسیج و نیروی انتظامی و ضرب و شتم و بگیر و ببند وارد عمل نمایند.
مضحک تر از بقیه، قیافه محسن رضایی دروسط این نمایش است. او این بار در نقش ″سر ِ همه را یکجا جمع کن″ ظاهر شده است. تا اینجا صف خودش از بقیه پراکنده تر و سر درگم تراست. او در مقام مقایسه با حسین شریعتمداری یکی از بازوهای ″مدرن تر″ دستگاه حکومتی ″مقام معظم″ و شرکاست. نقشه ″انتخاباتی″ او میتواند نهایت آمال سیاسی جمهوری اسلامی باشد منتها این نقشه از پیش نقشی برآب است. اتوریته بلامنازع خمینی تا حد زیادی اینطور خواسته ها را در داخل حکومت تامین میکرد. او اکنون در حسرت بازگرداندن دوران ″طلایی″ اقتدار خمینی در داخل مجموعه حکومت اسلامی بسر میبرد. منتها با نمایی ″مدرنتر″ و زرق و برقدارتر. تزئیناتی از قبیل منگوله های نوری و شیلنگ های الوان تر و فریبنده تر که خیلی بهتر از فریبندگی باغهای معلق بابل در بهشت ِ قرآن توصیفش آمده، بعلاوه دکه های صلواتی شربت و آب زرشک سرِ کوچه ها و باغهای مصفا که بلبلان در آن در بهار وحدتشان چه چهه سرمیدهند و درجهنمش خیل عظیمی از مردم مطالبه جو و زیر بار خدا و پیغمبر و امام نرو، بیست و چار ساعته دارند جزای مکافاتشان را پس میدهند. حالا این مردم در آن جهنم توصیف شده در قرآن به خاطر اینکه حالا ″دموکراسی″ است، هرچهار سال میتوانند از تیر رس نیش عقرب جرّاره به تیر رس نیش مارغاشیه پناه ببرند تا چهار سال بعد برای تغییر موضع دادن این ″محکومین بالّنار و ذلالت″ از مارغاشیه به عقربه جرّاره، بتوان برایشان یک ″انتخابات″ دیگر گذاشت. *